کلاس ما

در این وبلاگ به فعالیتهای کلاس ما پرداخته می شود

کلاس ما

در این وبلاگ به فعالیتهای کلاس ما پرداخته می شود

خاطرات یک دانش آموز - دهه ی 1340

  بایاد و نام خدا 

  نوشت افزار

  زنگ درس نقاشی هم وضعیت خودش را داشت و طبق معمول عده ی کمی وسایل لازم ! را داشتند. از دفتر جداگانه برای نقاشی خبری نبود و خیلی که هنر می کردیم یک برگ کاغذ  A4  آن هم از طریق بچه های شرکت نفتی گیر بیاوریم و در آن به اصطلاح نقاشی بکشیم. عده ی کمی مداد رنگی داشتند و بقیه هم با تمنا، خواهش و استفاده از رابطه ی دوستی و از این قبیل، از وسایل آنها استفاده می کردند. بیشتر آموزگاران خود توانایی هنری لازم را نداشتند و درنتیجه دانش آموزان از کتابچه هایی که در آن نقاش های متعددی چاپ شده و به کتاب هنر معروف بودند استفاده می کردند. بچه ها از این کتابها به عنوان الگو  استفاده می کردند. به این نکته هم توجه کنید که همه هم توان خرید اینگونه کتابها رانداشتند.

  در آن زمان نوعی مدادرنگی در بازار بود که فقط شش رنگ داشت و جعبه ی آن به ابعاد تقریبی هفت در ده سانتیمتر بود. جعبه از جنس مقوا و زود هم خراب می شد گرچه معمولا خود مداد رنگی ها هم با وجود مدادتراش هایی که گفتم و به خاطر جنس نرم مغزه ی آنها، زیاد دوام نمی آوردند. بعدها نوع دوازده تایی آن هم به بازار آمد و کم کم مدادرنگی  با جعبه ی فلزی مد شد که آن را هم اولین بار در دست بچه های  کارمندان شرکت نفت دیدیم !.

  درس خوشنویسی هم از دروسی بود که زمان کلاسش بیشتر به مرور درسهای دیگرچون ریاضی اختصاص داده می شد و وضعیتی شبیه به نقاشی داشت با این تفاوت که وسایل لازم این درس یعنی قلم نی و دوات،  مشکلات زیادی ایجاد می کرد که مهمترین آنها پخش شدن و یا ریختن جوهر و کثیف شدن دست و صورت و لباس بچه ها  بود. تراشیدن نوک قلم نی که معمولا به وسیله ی تیغ اصلاح صورت انجام می شد سبب می شد دست بچه ها بریده و زخمی هم  بشود.