کلاس ما

در این وبلاگ به فعالیتهای کلاس ما پرداخته می شود

کلاس ما

در این وبلاگ به فعالیتهای کلاس ما پرداخته می شود

عکسی از همکاران

  با یاد و نام خدا 

  عکسی از همکاران 

 

عکسی از همکاران 

   

  معاونین مدرسه آقایان حیدری و سجادیان و دو تن از آموزگاران پایه پنجم

جلسه ی اولیا

  با یاد و نام خدا

  سلام

  روز سه شنبه نهم مهرماه اولیای دانش آموزان پایه ی پنجم ( راستی مرا ببخشید که در معرفی وبلاگ ننوشتم کلاس ما، پنجم است ولی با اصلاح اطلاعات و مشخصات حتما این کار را خواهم کرد )، به دعوت مدرسه در سالن اجتماعات دبستان حضور پیدا کردند. پس از صحبتها و ارائه ی نظرات مسئولین مدرسه و نیز معرفی همکاران جدید کادر اداری و آموزشی مدرسه، اولیادر کلاسهایی که از قبل برای هر پایه معین شده و برروی درب کلاس هم نام معلم مربوطه نوشته شده بود، حضور یافته تا با تبادل نظر و ضمن آشنایی با آموزگار فرزندشان، نظرات خود را نیز به وی ارائه کنند.

  جلسه ی خوبی بود خصوصا برای من که مدتها در مدارس دولتی کارکرده و کمتراز این نوع جلسات را شاهد بوده ام. نظم جلسه و نحوه ی رفتار اولیا نشان می داد که قبلا بارها و بارها در اینگونه جلسات شرکت کرده و با این روال آشنایی دارند.

  من هم همانند بقیه ی همکاران در جمع اولیای شاگردانم شرکت کرده و با آنها به گفتگو پرداختم. نظراتشان را شنیدم و نظراتم را نیز به ایشان گفتم. از آنجا که من تازه به جمع کادر آموزشی این آموزشگاه اضافه شده و کسی مرا نمی شناخت، یکی از مواردی که از قبل برای پدران و مادران شرکت کننده در جلسه مهم بود، سن بالای من بود و آنها سعی داشتند دریابند آیا من با این سن و سال می توانم این دانش آموزان پرجنب و جوش ( که خودشان خیلی بهتر از من آنها را می شناسند ) را آرام، کنترل و یه سمت هدف آنها هدایت کنم یانه؟ من که متوجه نشدم نظرشان را درباره ی خودم بدانم و طبیعی است زیرا که به زمان نیاز است تا آنها میزان توانایی مرا دریابند و از طرفی از گفتگوهایشان هم نمی شد چیزی را دربافت چرا که در جمع بیشتر تعارف می کنیم و خصوصا ماابرانیها هیچگاه حرف دلمان را درجمع نمی زنیم. به هرحال طبق معمول همه ی مدارس ( حتی مدارس دولتی )، تعداد مادران شرکت کننده بیشتر از پدران بود و پس از جدود یک ساعت بحث و گفتگو، همه راضی از شرکت در جلسه خداحافظی کرده و جلسه به پایان رسید ضمن این که ظاهرا به علت تجربه ی کم من در مدارس غبردولتی، صحبتهای من و اولیای دانش آموزانم کمتر از جلسه ی سایر کلاسها طول کشید. موضوعات مطرح شده در جلسه را نیز به تدریج روی وبلاگ خواهم گذاشت.

  شاید باور نکنید پس از جلسه آرزو کردم بتوانم خوب کار کنم تا در مقابل شاگردان و اولیایشان و نیز نزد خودم شرمنده نشوم.